قسمتی از کتاب عشق سالهای وبا اثر گابریل گارسیا مارکز
دیـدنی ها و خواندنـی های جـالب
عکس و مطالب جالب روزانه

 

قسمتی از کتاب عشق سالهای وبا اثر گابریل گارسیا مارکز

 

شش ماه بعد از اولین دیدارشان ، سرانجام خودشان را در یك كابین در یكی از كشتیهای رودخانه ای تازه رنگ شده یافتند. بعدازظهر زیبایی بود . المپیا زوله تا تازه عشقبازی لذتبخش یك كبوترباز وحشت زده را تجربه كرده بود و در نتیجه ترجیح داد تا چندساعت دیگر همچنان به روی رختخواب و لخت بماند و آرام آرام از آن لحظات لذت برد.كابین برای انجام تعمیرات و رنگ آمیزی خالی شده بود، از سوی دیگر بوی رنگ و تینر هم به آن افزوده شده بود، ولی آن دو ، در آن بعد از ظهر غرق در لذت بودند و نابه سامانی و بوی تند آنجا را حس نمی كردند.

فلورنتینوآریزا در جذبه یك هوس آنی، قوطی رنگ قرمز دم دستش را گشود انگشت اشاره خود را در رنگ فروبرد و روی شرمگاه زن زیبا شكل یك پیكان كشید كه نوكش رو به پایین بود و روی شكم زن این عبارت را نوشت : این پیشی ملوس مال من است. همان شب المپیا زوله تا بدون اینكه آن نوشته ها را به یاد داشته باشد در برابر شوهرش لخت شد. شوهر او به روی خود نیاورد و كلمه ای حرف نزد. به طرف دستشویی رفت و تیغ ریش تراشیاش را آورد و در حالی كه زن مشغول پوشیدن لباس شب بود. سر او را گوش تا گوش برید.

پ.ن: همیشه اعتقاد داشتم كه هر گناهی كه می كنم اگر استمرار داشته باشد بالاخره یك روز فاش شده و آبروی مرا می برد همیشه فكر می كردم دلیل این امر این است كه خدا بالاخره صبرش تمام می شود و آبروی طرف را می برد اما الان كه فكر می كنم می بینم شاید هم دلیلش این است كه آنقدر انجام آن گناه برایمان عادت می شود كه دیگر ملاحظه كاری ها و پنهان كاریهایی كه اوایل داشتیم را به كنار می گذاریم و همین آشكارمان می كند



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 19 فروردين 1390برچسب:مطالب و داستان های جالب,آموزشی,خیانت,
ارسال توسط nazanin